loading...
وبلاگ شخصی آریا. ا. صلاحی
آریا صلاحی بازدید : 18 یکشنبه 23 شهریور 1393 نظرات (0)

چشم انداز

 

 

میروی راه رفته را به عقب / بازگشتی به «باز-تنهایی»

یا که وا میگذاری ام با درد / تا که تن در دهی به تن هایی...

 

که تو را مثل گوشت می بینند / چنگ و دندانشان برایت تیز

من از این واژه سخت بیزارم / و به ناچار، می نویسم: ...هیز

 

مردم از دور، چشم اندازند / چشم و ابرو که آبروشان نیست

تنِ شان هیبت دوتا کوه است / تنشان! تن که هیبت جان نیست

 

ساده ام! سادگی کن و رد شو / از تو چیزی به دل نمی گیرم

باز بنداز گردن «قسمت» / گردن «سرنوشت» هم، گیرم...

 

اختیار از کفَت مگر دادی؟ / قسمت و سرنوشت را ول کن

ماهی سرکش جهانت باش / آب دریای مُرده را، گِل کن

 

یک نفر توی قاب  ها دارد / هی صدا میزند تو را: برگرد

منظره؛ انفجار شیشه ی قاب / حس کن احساس هردو را، برگرد

 

عکس بیچاره ام بُرید آخر / یک نفر توی قاب می میرد

وجه تان مشترک نبود، امّا / از تو و شیشه، خُرده می گیرد

 

حاصل صید دیشبت کم بود / اینقَدَر در شکار فردایی؟

سر قول نداده ات، هستی / «راه» و «کوتاه» را نمی آیی...

 

چشم واکن بیفتم از چشمت / عشق کن با سقوط منظره ای

که تو را یاد من می اندازد: / "آریا؟ اَه! چه اسم مسخره ای..."

 

"تو همینی که هست، ختم کلام" / حرفت اینبار، بد حسابی بود!

من همینم که هست، بیزاری؛ / از صفاتی که انتسابی بود

 

من همینم که هست، مثل خودت / منتها یک قرینه ی معکوس؛

تو پریدخت شاه دریایی / منِ بی دست و پا هم اختاپوس

 

می روی راه رفته را به عقب

صحنه ی رفتنت چه منظره ایست

راستی! راست گفته ای انگار؛

آریـا

هـِه!

چه اسم مسخره ایست...

 

 

………..

چشمـ انداز / آریا

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخت است سرنوشت خود را مشخص کردن در دنیایی که سرنوشتش مشخص نیست... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ویسایت رسمی: www.aria-salahi.ir
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 145
  • کل نظرات : 186
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 50
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 50
  • بازدید ماه : 50
  • بازدید سال : 56
  • بازدید کلی : 30,812
  • کدهای اختصاصی
    Instagram