loading...
وبلاگ شخصی آریا. ا. صلاحی
آریا صلاحی بازدید : 18 شنبه 03 آبان 1393 نظرات (1)

 

 

قضیه، عظیم بودن حوادث اساطیر و افسانه های ماندگار قدیم نیست

بلکه کوچک شدن و عادی شدن این حوادث در گذر زمان است...

 

اتّفاقاتی مانند فرو رفتن تیر دوشعبه در چشم، یا حمل صخره ای غول پیکر

شاید دستمایه ی جذابی برای حوادث «ایلیاد» و «شاهنامه» و... می شد

امّا اکنون روزی هزار فیلم و نمایش، صدبرابر شگفت انگیزتر از آن ها را به نمایش میگذارند؛

بی آنکه در خاطر کسی نقش بندند...

 

خیانت و عشق، اگر می توانست روزی درون مایه ی آثار بزرگی چون «شیرین و فرهاد» باشد،

امروزه تنها و به آسانی، تم یک لطیفه ی کوتاه شده و سه روز بعد «خز» می گردد...!

 

با گذر زمان، «بزرگی ها» عظمتشان، و «پستی ها» رذالتشان را در چشم ما «آدمیزاد» ها از دست می دهند...

 

.......

دستنوشته / آریا. ا. صلاحی

آریا صلاحی بازدید : 26 سه شنبه 18 شهریور 1393 نظرات (0)

 

تلویزیونمون سیاه و سفید بود

رنگی که خریدیم، تازه فهمیدم

چرا اسم اون موجود خاکستری، «پلنگ صورتی»ـه...

 

امّا عمق فاجعه اونجا بود که فکر می کردم:

تام و جری : تا مُجری

و گوریل انگوری : گوری لَنگوریه...

 

..........

 

پلنگ من صورتی نبود / آریا

آریا صلاحی بازدید : 18 دوشنبه 10 شهریور 1393 نظرات (0)

 

مونالیزا 

 

به تصویری از مونالیزا خیره شده ام

یک کپی از هزاران هزار کپی که با اصلش مو نمی زند!

دیوان حافظ در دستم...

یاد نقّاشان می افتم

قالی باف ها، کوزه گران... مجسمه سازان...

یاد هزاران «هنر» که له شدند

زیر قدم های آهنین غول تکنولوژی...

 

دارم به آن نخستین رباتی فکر می کنم که قرار است «شعر» بگوید...

نمی دانم روز مرگ شاعران،

می تواند در سوگشان قصیده ای بسراید که جز وزن و قافیه،

«احساس» را هم تقلید کند...؟

 

راستی!

این مونالیزا چرا نمی خندد...؟

 

.........

(دلنوشته / آریا)

 

 

آریا صلاحی بازدید : 14 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)

 

 

گاهی آدم به جایی می رسد که

دیگر هیچ فیلمی برایش جالب نیست

هیچ موزیکی تسکینش نمی دهد

هیچ کتابی وقتش را پر نمی کند

دیگر با شوخی های بی مزه نمی خندد...


گاهی آدم به جایی می رسد

که دیگر نمی تواند سر خودش را گرم کند

نمی تواند حواسش را پرت کند

گاهی

آدم

دیگر

 

نمی تواند... .

 

آریا

آریا صلاحی بازدید : 18 یکشنبه 22 تیر 1393 نظرات (1)

 

بعضی وقت ها

  

بعضی وقت ها نیاز داری

از تمام تکنولوژی ها دور شوی

از تمام ساعت های خانه فاصله بگیری

و یک جا، روی زمین، بدون بالش دراز بکشی

 

چشمانت را ببندی

نفست را صدادار بیرون بدهی

کمی شقیقه هایت را بمالی

بیاد بیاوری شکستن هایی را که حقّت بود

و آن هایی را که حقّت نبود

یک لحظه از تمام مردم دنیا بیزار بشوی،

و بعد به همه یشان حق بدهی

و به خودت هم.

 

آن وقت چشمانت را باز کنی

به دنیای بالای سرت خیره شوی و پوزخندی بزنی

بعد بلند شوی و بگویی:

 

«همه ی زورت همین بود؟!»

 

(آریا)

آریا صلاحی بازدید : 20 سه شنبه 10 تیر 1393 نظرات (1)

  

نوشته هایم را همه خواندند،

جز تو

احساسم را همه فهمیدند،

جز تو

برایت فرقی نداشت من چه کسی باشم

نخواستی باشی

من برای تو می نوشتم

کس دیگری عاشقم شد... .

آریا صلاحی بازدید : 23 جمعه 09 خرداد 1393 نظرات (0)

 

 

یکی از مهم ترین چیزایی که فیلمای غربی اخیر سعی در خوراندن به مخاطبینش داره و اتفاقاً خیلی هم توش موفق بوده، «حق دوباره عاشق شدن» و «خیانت» هستش.

   تو این فیلما، شخصیت اصلی در مسیر داستان با یه نفر آشنا میشه و این در حالیه که یکی از این دو نفر، یا هردوشون، یا متأهلن و یا از قبل با کس دیگه ای رابطه دارن. حالا فیلم هرگز تماشاچی رو با اون شخص سوّم همراه نمیکنه، در عوض به عمق این رابطه ی جدید می پردازه و با درام کردن رویدادها به ما تلقین میکنه که اون رابطه اوّلی فقط یه اشتباه یا یه چیز تموم شده است. کار به جایی میکشه که دیگه نه تنها همه ی شخصیت های فیلم، بلکه ما مخاطبین هم حق رو به عشق دوّم می دیم از طرف اوّل انتظار داریم این واقعیت رو بپذیره که «عشق واقعی» اونه و باید کنار بکشه.  نکته ی جالبش هم اینجاست که اون هم واقعاً این رو درک میکنه و کنار میکشه!

   همه چیز آماده اس. حالا تنها کافیه موقعیتی مشابه همین توی زندگی خود ما پیش بیاد تا...

    (فیلما رو ببینیم و لذّت ببریم، امّا حواسمون به اطلاعاتی که پشت این رنگ و لعاب وارد ناخودآگاهمون میشه هم باشه...)

 


 

آریا .  بهمن 1392

آریا صلاحی بازدید : 24 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

تو را به حال خودت میگذارم

میگذارم همینجا میان خاطراتم جا بمانی

لابه لای اشتباهات کودکانه ام گم شوی

 

من همان «منِ مغرور سابق» شده ام.

برای «تو» تکرار شدن،

برای همیشه کافیست...

 

............................. 

 

10/02/1393

آریا صلاحی بازدید : 17 شنبه 02 فروردین 1393 نظرات (0)

 

بیزار 

 

هرکس مرا از دید خود تعبیر کرد و اینچنین

گاهی خود شیطانم و گاهیم انسان می شوم

 

با اینکه مدیونم به شهر، امّا گهی از جُورشان

بیزارِ از این مردم و خاک خراسان می شوم...

:(

 

همان

آریا صلاحی بازدید : 16 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (1)

 

 

خسته ام از این روزها که روز بعد می شوند

امّا من هنوز همانم که نمی خواستم...

سقوط

آریا صلاحی بازدید : 20 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

دو «رفیق» دو کوهنورد هستند

که با طناب «معرفت» روی کوه «اعتماد» قدم بر می دارند

با حرکتی اشتباه طناب که پاره شود

یک بار سقوط نصیب یک نفر می شود

و یک عمر عذاب وجدان

نصیب دیگری...

 

آریا

حرف

آریا صلاحی بازدید : 22 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (0)

 

  خواسته یا ناخواسته

ما 90درصد زندگیمان بر اساس حرف مردم

یا برای حرف آن هاست...

 

.: اریا :.

آریا صلاحی بازدید : 19 یکشنبه 06 بهمن 1392 نظرات (1)

 

 

 

    نکته ی نخست راجع به ادبیات دیداری و نوشتاری امروز ایران،کلیشه ای بودن موضوعات است؛ رمان ها و فیلم های ما اخیراً  سعی بر به تصویر کشیدن موضوعاتی تکراری با رنگی متفاوت و از نگاهی نو داشته اند.همان موضوعات همیشگی  فرزندی پرورشگاهی در پی والدین حقیقی؛ درگیری، خوردن سر به جایی و رفتن به کما و در نهایت زاری و دعا و معجزه، آشتی پس از سالها قهر خانوادگی، عشق دونفر از دوطبقه ی اجتماعی متفاوت و درنهایت حل شدن مشکلات و... ، عشق یک طرفه، عشق مجازی و عواقب آن و...

   نکته ی دوّم؛ شخصیت ها هستند؛ ادبیات ایران هنوز هم به شدت پایبند به دو اصل خیر و شر است! شخصیت ها محدود به دودسته ی خوب و بد (و اخیرا به ندرت سه دسته ی؛ خوب و بد و خاکستری) میشوند. خوب ها از همه نظر، چه اخلاقی چه دینی، چه روانی، چه اجتماعی و حتّی از نظر ظاهری و نام هم خوب و فرشته صفت اند!  درحالی که تربیت نادرست، بی دینی، مشکلات اخلاقی و روانی، ظاهر زشت و نام های نامناسب، همه و همه به شخصیت های بد داستان ها تعلق میگیرند.

دسته ای از شخصیت ها فرشته صفت و دسته ای دیگر شیطان صفت اند، یکی دونفری هم که ممکن است خاکستری به نظر برسند، در اواسط یا پایان داستان متحوّل شده و به دسته ی اوّل می پیوندند!

     مسئله ی سوّم هم سیر داستان ها و پایان های قابل پیش بینی آن هاست؛ (چه پایان کلّی، چه پایان یک رخداد کوتاه در مسیر روایت).   علاوه بر این به جرئت میتوان گفت که حدود 90% داستان ها و فیلم ها به خوبی و خوشی به پایان می انجامند.

  تمام موارد ذکر شده با اصل واقعیت زندگی مغایرت دارند! همیشه تمام به کما رفته ها با معجزه به زندگی برنمیگردند، تمام قهرها به آشتی نمی انجامند، تمام مشکلات عاشق و معشوق حل نمی شود، تمام عشق های مجازی به سرانجام ناگوار نمی انجامد، انسان ها محدود به دو دسته ی خوب و بد نیستند، حتّی درطول یک خط عمودی از بد به خوب هم درجه بندی نمیشوند، صرفا هرکس نامش زهرا باشد؛ مادری دلسوز با چادر نمازی سفید ، و هرکس تیمور باشد؛ خلافکاری خرده پا نیست! و... .

 

 

 

آریا.ا.صلاحی

10/16/ 1391خورشیدی

 

آریا صلاحی بازدید : 19 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (1)

خیلی دوست داشتم باز یک نفر بیاید و بگوید:

اینطور که فکر میکنی نیست!

از بس اتفاقات بد برایت افتاده،

به همه چیز و همه کس بدبین شده ای.

 

امّا هربار ثابت میشود

بدبینی ام حق دارد

 

خیلی دوست داشتم حق با آنها بود... .

 

(آریا - 25/10/1392)

آریا صلاحی بازدید : 21 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (1)

 

هر آنچه که به سودشان نبود را حذف کردند

و در آنچه که پسندیدند؛ اغراق...!

کافرم به  مردمانی که دینشان را گلچین می کنند...

 

آریا. خط خطی های مدرن

آریا صلاحی بازدید : 44 پنجشنبه 02 خرداد 1392 نظرات (2)

خدایا!

پادشاه شطرنج من یادش رفته که «سرباز»ها هم

گاهی نیاز دارند «قلعه» بروند... .

(آریا - یک استکان آرامش)

آریا صلاحی بازدید : 47 شنبه 28 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

 

بسیار شنیده ام که هیچگاه پسری را به جرم پدرش مجازات نمیکنند!

خدایا!  پدرم «گندم» خورد؛

عمریست من جزایش را پس میدهم... .


(آریا - کتاب خط خطی های مدرن)

درباره ما
Profile Pic
سخت است سرنوشت خود را مشخص کردن در دنیایی که سرنوشتش مشخص نیست... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ویسایت رسمی: www.aria-salahi.ir
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 145
  • کل نظرات : 186
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 50
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 74
  • بازدید سال : 80
  • بازدید کلی : 30,836
  • کدهای اختصاصی
    Instagram