در نبودَت، کافرانه «دین گزینی» می کنم
اقتدا بر نا-خدایان زمینی می کنم
باد پیغام مرا هر شب به من پس می دهد
با تمام قاصدک ها، شب نشینی می کنم
یک عروسک می گذارم جای تو در رختخواب
خاطرات مُرده را بازآفرینی می کنم
عکس ها را پاره کردی، بلکه سرگرمم کنی
کودکانه، پازلت را قطعه چینی می کنم
روبروی سینما، با چشم های بسته ام
می نشینم، رفتنت را بازبینی می کنم
توی فنجان ها، طناب دار می خندد به من
مُرده ی خود را معلّق، پیش بینی می کنم...
...........
پیش بینی / آریا صلاحی