loading...
وبلاگ شخصی آریا. ا. صلاحی
آریا صلاحی بازدید : 16 یکشنبه 29 تیر 1393 نظرات (1)

 

غزل تو

 

تو طوفانی و می غرّی، وزیدن را نمی فهمی

تو آغوش کسی در خواب دیدن را نمی فهمی

 

بدون مقصدی روشن، تمام راه را رفتی

تمام راه را رفتی، رسیدن را نمی فهمی

 

تو در تنهائی خود هم، سری پر ماجرا داری

میان جمع، تنهایی کشیدن را نمی فهمی

 

تو عقلی و من احساسم، نمی دانی چه می گویم

برای یک نفر دیگر تپیدن را نمی فهمی

 

تو از آغاز خرّم بودی و پروانگی کردی

میان پیله، تنهایی تنیدن را نمی فهمی

 

تمام عمر، حوّا بودی و حال و هوایت هم...

تو از مردم، بدِ آدم شنیدن را نمی فهمی

 

همیشه پرسشت این بود؛ از دنیا چه میخواهی؟

تو از دنیا و از مردم بریدن را نمی فهمی...

 

 

26/ تیرماه/ 1393

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط irantarh در تاریخ 1393/04/29 و 15:01 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست خوبم

تو وبداریت موفق باشی به وب کج و کوله منم سر بزن شکلک
--------------
http://www.robotblog.ir سیستم اتوماتیک ارسال نظر گروهی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخت است سرنوشت خود را مشخص کردن در دنیایی که سرنوشتش مشخص نیست... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ویسایت رسمی: www.aria-salahi.ir
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 145
  • کل نظرات : 186
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 66
  • بازدید ماه : 148
  • بازدید سال : 154
  • بازدید کلی : 30,910
  • کدهای اختصاصی
    Instagram