در قرعه ی ما هر چه که آمد «خط» بود
از سکّه ی بی «شیر» تنفّر دارم...
(چارده شب)
در قرعه ی ما هر چه که آمد «خط» بود
از سکّه ی بی «شیر» تنفّر دارم...
(چارده شب)
به امیدخدا، میرم واسه ادامه ی «دنی پرسیس1 - میراث نفرین شده»
یه چهارگانه تو حوزه ی ادبیات گمانه زن، واسه رده سنی نوجوان - جوان
از چندسال پیش تا الان نوشتنش چندین بار متوقف شد و باز از سر گرفته شد.
دلیل اصلیشم نبودن انگیزه کافی واسه ادامه دادنش بود.
(خسته کننده :( امّا دوست داشتنی)
«داستان کوتاه کوتاه بهشت شیطان»
به دو زبان پارسی و انگلیسی
(از دوست انگلیسی زبانم؛ Tasnim Tamanna و صادق سهیلی عزیز
که تو برگردان داستان به انگلیسی دوستانه کمکم کردن سپاسگزارم)
لینک دانلود فایل صوتی داستان به زبان انگلیسی
لینک دانلود متن انگلیسی داستان
لینک دانلود هر دو متن در یک فایل
چقدر عاشقِ عاشق، چقدر دور امّا
همین تفاوت ما علّت جدایی ماست
برایمان بجز این، بعد از این چه می ماند؟
دلی شکسته که تاوان بی وفائی ماست...
دانلود مجموعه داستان کوتاه «دیکتاتور من»
و داستان «شوالیه شرقی» از سایت کتابناک:
خسته ام از این روزها که روز بعد می شوند
امّا من هنوز همانم که نمی خواستم...
خیلی شرایط رو عوض کردم
امّا تو مثل قبل بی رحمی
از بس همیشه پشت تو بودم
فرقم رو با سایه َت نمی فهمی
چون روز اوّل اشتبا کردم
آخر یه روزی میدمت از دَس
خیلی بهت بیخود بها دادم
بدعادتت کردم، همین و بس...
.: آریا - از ترانه "اجباری" :.
مجموعه اوّل داستان کوتاه ها
با عنوان «دیکتاتورِ من و پنج داستان کوتاه دیگر»
شامل داستان های زیر:
1 - دیکتاتور من
2 - خدای خائن
3 - آن دو
4 - الاغی با کت تقریباً صورتی
5 - دائونی که دو چشم داشت
6 - هنوز فرصت هست
(مخاطب: بزرگسال)
دانلود کتاب کامل الکترونیکی با فرمت PDF
دانلود هر داستان به صورت جداگانه
لباس برّه به تن تا درندگی کردن
خلاف میل و به اجبار، بندگی کردن
تمام روز عذاب و تمام شب کابوس
به جرم خوردن یک «سیب» بندگی کردن...
.: آریا :.
دو «رفیق» دو کوهنورد هستند
که با طناب «معرفت» روی کوه «اعتماد» قدم بر می دارند
با حرکتی اشتباه طناب که پاره شود
یک بار سقوط نصیب یک نفر می شود
و یک عمر عذاب وجدان
نصیب دیگری...
آریا
خرّمی از اینکه ماهی را سپر کردی به خیر
غافل از اینکه پس از این ماه، ماهی دیگر است
دلخوشی بیهوده کز این چاه بیرون میروی
یوسفا! کاخ زلیخا نیز چاهی دیگر است
ظالمان با تکیه بر شمشیر بر ما چیره اند
تکیه بر نادانی ما، تکیه گاهی دیگر است
بر سرِ ما یا به زور و یا ز ضعف پیشیان
اینهمه شاه آمده، این نیز شاهی دیگر است
آخرین راه رهایی؛ بانگ آزادیست، نه!
این که خود را میزنی بر خواب، راهی دیگر است...
.: آریا.ا. صلاحی – 30/10/1392 :.
خیلی دوست داشتم باز یک نفر بیاید و بگوید:
اینطور که فکر میکنی نیست!
از بس اتفاقات بد برایت افتاده،
به همه چیز و همه کس بدبین شده ای.
امّا هربار ثابت میشود
بدبینی ام حق دارد
خیلی دوست داشتم حق با آنها بود... .
(آریا - 25/10/1392)
تعداد صفحات : 10